به گزارش عصر همدان، تاریخ معاصر گواهی میدهد که در سالهای قبل از شکلگیری انقلاب اسلامی در تمام نقاط ایران حوادث و وقایع مختلفی به وقوع پیوست که برخی از این وقایع و حماسهها در دل تاریخ و ذهن مردم ثبت شد و برخی نیز در گذر زمان و به علتهای مختلف چون غفلت در آن دوران به فراموشی سپرده شد.
همدان، شهری است که از این تلاطمها و حوادث خالی نبوده و همواره مرکز رخدادهای مختلفی بوده است؛ اما متأسفانه برخی از آنها در گذر زمان از ذهن مردم پاک شده و ریز خاک غفلت روزگار مدفون مانده است.
یکی از آن حوادثی که در دوران پرالتهاب سال ۵۷ در همدان اتفاق افتاد و خود آبستن وقایع بسیار دیگر در کشور شد، حماسه ۳۰ مهر سال ۵۷ در خیابان شهدا(شاپور) همدان است، حادثهای که به خارج از مرزهای ایران نیز منتشر شد و رهبر کبیر انقلاب از نوفللوشاتوی فرانسه برای آن پیام صادر میکند.
واقعه ۳۰ مهر، حماسهای است که در هیچ کتاب تاریخی و درسی مدارس چون قیام مردم تبریز، کرمان، مشهد، آبادان، تهران و… به آن اشارهای نشده است. حال مقصر کیست و چرا مورد غفلت واقع شده است موضوعی است که باید جداگانه در مورد آن تحلیل و بررسی صورت گیرد.
از این رو به مناسبت بزرگداشت واقعه ۳۰ مهر برای واکاوی بیشتر و پاسخ به برخی از سوالات، ابوالفتح مؤمن، مدرس تاریخ دانشگاه، پژوهشگر و تحلیلگر تاریخ معاصر، همدانشناس و دبیر بنیاد همدانشناسی با حضور در دفتر خبرگزاری فارس به این پرسشها پاسخ دادند.
عدهای معتقد هستند که جرقه واقعه ۳۰ مهر به قضیه هتک حرمت به یک دانشآموز دختر از دبیرستان پروین اعتصامی و خودکشی این فرد برمیگردد، آیا این موضوع درست است؟
مومن: طبق بررسی اسناد و مدارک موجود در ساواک در ۲۹ مهر ۱۳۵۷ دانشآموزان دختر دبیرستان پروین اعتصامی که بزرگترین دبیرستان آن زمان بوده طبق روال قبلی هنگام تعطیلی و خروج از دبیرستان شروع به راهپیمایی میکنند و مأمورینی که در در دو جیپ جلوی مدرسه مستقر بودند، دختران را با باطوم مورد ضرب و شتم قرار میدهند و با توجه به تحقیقات و منابع مختلفی که به دست آمده به هیچ دختر دانشآموزی هتک حرمت نشده است.
در روزنامههای آن زمان به خودکشی دختری با نام «مهین اردکانی» میپردازند که ما اسناد آموزش و پرورش و حتی دفاتر باغ بهشت را بررسی کردیم و به این اسم نرسیدیم،که خود این موضوع قضیه هتک حرمت و خودکشی را منتفی میکند.
همچنین برای اطمینان بیشتر سراغ سخنگوی جامعه روحانیت آن زمان حجتالاسلام غلامحسین بهرامی(ذوقی) رفتیم که ایشان اذعان داشتند هیچ هتک حرکتی اتفاق نیفتاده بود و این شایعه بین دختران و پسران دانشآموز و سپس مردم دهان به دهان چرخید و یک موج برای تظاهرات در سطح شهر ایجاد کرد و خون مردم را به جوش آورد؛ این شایعه حرکت انقلابی مردم را تشدید کرد.
آیا واقعه ۳۰ مهر تنها به خاطر یک شایعه رخ داد یا یک برنامه از پیش طراحی شده بود؟
مومن: این واقعه به چند علت، یک برنامه از پیشطراحی شده بود و آن شایعه تنها آتش زیر خاکستر را شعلهور کرد. علت اول تأئید این موضوع، بازگشایی مدارس و حضور دانشآموزان در مدارس و دبیرستانها در کنار هم بود که طیف عظیمی از نیروهای جوان انقلابی را تشکیل میداد و این دانشآموزان به خاطر دستگیری عدهای از همکلاسیهای خود توسط نیروهای شهربانی در هتل آرین امروز(شهربانی قدیم) بسیار عصبانی بودند و منتظر یک جرقه بودند.
علت دوم اینکه ۳۰ مهر مصادف بود با چهلم شهدای ۱۷ شهریور تهران (جمعه خونین) که تعدادی از انقلابیهای همدانی آن روز را از نزدیک دیده و تمام وقایع را برای انقلابیون همدان تعریف کرده بودند و همین باعث ایجاد تحریکاتی در همدان شد. همچنین در سه روز قبل از حادثه ۳۰ مهر دانشآموزان دبیرستانها با توزیع اعلامیه در مدارس همدان اعلام کرده بودند که در روز ۳۰ مهر برای چهلم شهدای ۱۷ شهریور به خیابانها بروند و تظاهرات کنند، حتی مسیرها را نیز مشخص کرده بودند و همزمان با این برنامه نمایشگاهی از بریدههای جراید و دستنوشتههای حادثه ۱۷ شهریور در دبیرستان ابنسینا برگزار شده بود و دانشآموزان به کمک دیگر انقلابیون به دنبال ایجاد یک جریان و آمادهسازی مردم برای یک تظاهرات گسترده بودند.
چند علت دیگر همچون به آتش کشیدن مسجد و قرآن دقیقاً ۱۰ روز قبل از واقعه ۳۰ مهر در کرمان و سینما رکس آبادان باعث التهاب بیشتر در شهر شد و همه این قضایا از چشم مأموران ساواک پنهان نمانده بود.
همه این موارد نشان میدهد عواملی زنجیروار دست به دست هم داد تا این واقعه اتفاق بیفتد و ۳۰ مهر یک برنامه از پیش طراحی شده بود که دانشآموزان و دانشجویان در رخ دادن آن نقش اصلی را بازی میکردند.
شما در کتاب خود بسیار ظریف و نکته به نکته به واقعه ۳۰ مهر پرداختهاید، کمی در مورد آن روز توضیح دهید که چه اتفاقاتی رخ داد؟
مومن: رژیم و ساواک خصوصاً منوچهر کازرونی، رئیس کمیته ضدخرابکاری از این برنامهها و تظاهرات انقلابیون باخبر بوده و صبح روز ۳۰ مهر مأموران خود را در ابتدای خیابان شاپور(شهدای فعلی) در بالای هتل یاس(کاخ دایی قاسم) مستقر کرده بود و حتی اول خیابان را میبندند و تعدادی سرباز در وسط خیابان مستقر میشوند.
از آن طرف دانشآموزان دیباج فعلی از دبیرستان خارج شده و از کوچه خاتونیه به آرامگاه و بعد امامزاده عبدالله(ع) میرسند و به سمت میدان امام حرکت کرده و در راستههای مختلف بازار پخش شده و به سمت خیابان شهدا سرازیر میشوند، درگیری از ساعت ۹ صبح شروع میشود که شعارگوی آنها حسن سلطانی( مجری تلویزیون)، سخنران هم علی آقامحمدی و کسی که نقش خبرنگار و نقل اخبار را داشته است عباس الهیتبار بوده که با دوچرخه خود به همه جا سر میزده است.
در این روز دانشآموزان و دانشجویان دختر و پسر در کنار بازاریها و روحانیون شروع به تظاهرات میکنند و درگیریها تا ساعت ۲ ظهر ادامه پیدا میکند و افراد زیادی مجروح شده و عدهای از افراد بازاری شهید میشوند.
با توجه به نزدیکی حوزه علمیه به خیابان شهدا، آیا در آن روز حوزه علمیه باز بوده و روحانیون خود نقشی در این تظاهرات داشتند؟
مومن: در آن روز حوزه علمیه نقش بسیار مهمی را ایفا میکند زیرا تعداد زیادی از مجروحین به آنجا انتقال داده شد و افرادی هم بر روی بام حوزه رفته و شروع به سنگاندازی کردند، هرگاه مأموران به سمت حوزه یورش میبردند درب حوزه را میبستند و بعد مجدد در حوزه را باز میکردند تا افراد به داخل آن پناه بیاورند و حتی عدهای از روحانیون خود را در مقابل مأموران به عنوان سپر دانشآموزان قرار میدهند که اگر شلیکی هم شد آنها هدف قرار بگیرند نه دانشآموزان.
در مطالب بالا به مجروحان این حادثه اشاره کردید؛ آیا مجروحان روز ۳۰ مهر زیاد بود، کمی در مورد آن توضیح دهید.
مومن: آن روز به علت تیراندازی هوایی و زمینی تعداد مجروحان زیاد بود و چون از روزهای قبل انقلابیون پیشبینی این وقایع را کرده بودند با بیمارستان اکباتان وقت و دکتر مصطفی انصاری که رئیس اورژانس بیمارستان بود هماهنگی لازم را انجام داده بودند.
نزدیکترین بیمارستان به خیابان شهدا، بیمارستان شیر و خورشید(درمانگاه شهدا) در خیابان تختی به ریاست شادمانی که رئیس پزشکی قانونی و بیمارستان پهلوی(امام خمینی) را برعهده داشت، بود که با ساواک ارتباط داشت و انقلابیون مجروحان را به این دو بیمارستان انتقال ندادند زیرا میترسیدند لو بروند، پس مجروحان را به بیمارستان اکباتان انتقال دادند که پزشکان این بیمارستان به رهبری دکتر انصاری برای مداوای مجروحان بسیار همکاری کرد.
طبق آنچه در دفاتر ثبت شده ۱۰ مجروح برای آن روز ثبت شده که البته به گفته پزشکان آن روز تعداد مجروحین بسیار زیاد بوده و عدهای سرپایی مداوا شدهاند و عدهای هم از ترس ساواک پروندهای برای آنها تشکیل داده نشد. نکته جالب آنجاست که هزینه این افراد مجروح توسط انقلابیون پرداخت شده بود.
وقتی کازرونی از این ماجرا باخبر شد به بیمارستان اکباتان آمد و پزشکان را تهدید به مرگ کرد و گفت «شما نباید به خرابکارها کاری داشته باشید و آنها را مداوا کنید»!
حتی در این واقعه دکتر بابالحوائجی خانه به خانه میرفت و جویای حال مجروحان بود. نقش پزشکان در روز ۳۰ مهر بسیار مهم و بزرگ بوده است و همکاریهای لازم با انقلابیون را داشتند. در روز ۳۰ مهر طبق اسناد ۱۶ نفر دستگیر شدند که البته تعداد دستگیرشدهها به نظر بیش از این تعداد است ولی پروندهای در ساواک ندارند.
این واقعه چند شهید داشته است؟
مومن: در اکثر منابع و نقل قولها به دو شهید اشاره شده است اما طی تحقیقات و بررسیهایی که از مدارک، گزارشات و اسناد ساواک انجام شد به سه شهید رسیدیم. باقر مصفا که عطاری داشت، نصرتالله داوری معروف به باباقدرت که در خیابان شهدا شعبه نفتفروشی داشت و نفر سوم شکرالله حیدره که احتمالا از اهالی حیدره از شهدای روز ۳۰ مهر هستند.
طبق اسنادی و گزارشاتی که از ساواک مورد بررسی قرار گرفت و براساس شاهد عینی ماجرا؛ خانم شهید داوری به این نفر سوم شکرالله حیدره رسیدیم که جلوی مغازه باباقدرت بساط فروش انگور داشت و وقتی به باغ بهشت رفتیم بالاتر از قبر داوری و مصفا با فاصله یک سنگ، قبر این فرد را یافتیم که تاریخ دفن آن دوم آبان ماه است. گویا قوم و خویشی نداشته یا خانواده ترسیدهاند که بیایند دنبال جنازه، چون ساواک تهدید کرده بود که نباید مراسمی برگزار شود.
آیا این حادثه واکنشهای در پی داشته است؟ اگر بوده در کجا و چگونه؟
مومن: این خیزش واکنشهای متعددی در پی داشت. واقعه ۳۰ مهر دومین حادثه بیسابقه در همدان قبل از انقلاب اسلامی است که چند ماه بعد از اولین حادثه مهم یعنی مرگ آیتالله آخوند در ۳۰ تیر اتفاق میافتد. آیتالله آخوند که برای مداوا به خارج از کشور رفته بودند فوت کرده و در روز سوم مرداد جنازه ایشان به همدان انتقال یافت و در روز تشییع پیکر ایشان، همه اقشار مردم از شهرهای مختلف حضور دارند و مردم شعار میدادند «مرگ بر کد ۶۶»
اولین واکنش نسبت به ۳۰ مهر مربوط به امام (ره) است که در روز چهارم آبان در فرانسه سخنرانی کرده و به قضیه ۳۰ مهر در همدان اشاره میکنند، در روز هفتم آبان و همزمان با شهادت پنج نفر از هموطنان در کبودراهنگ که ادامه واقعه ۳۰ مهر است باز هم امام(ره) به آن اشاره میکنند.
در ادامه تمام نشریات و روزنامهها، مراجع تقلید، فرهنگیان، دانشجویان، قضات، دانشگاهیان و قشرهای مختلف مردم به این واقعه واکنش نشان داده و بیانیه و قطعنامههای مختلفی صادر میشود. جالب اینکه قضات اعتصاب غذا میکنند که باید برای مردم همدان احقاق حق صورت گیرد. روحانیون همدان نیز سه روز عزای عمومی اعلام کرده و در مسجد جامع مجلس ختم برگزار میکنند که بعد از مراسم ختم درگیری شدیدی بین مردم و مأموران امنیتی اتفاق میافتد.
چرا این حماسه به این مهمی در همدان مغفول مانده است؟ نقش رسانهها چیست؟
مومن: ما کار پژوهشی و تحقیقاتی درستی انجام ندادیم و اگر هم کاری کردهایم به شکل جزیرهای و پراکنده بوده است. برای ثبت چنین وقایعی نباید فردمحوری کار کرد بلکه باید همه پای کار بیایند. ۳۰ مهر تنها حادثه مغفول مانده در همدان نیست؛ بسیاری از حوادث دیگر در دل تاریخ این شهر اتفاق افتاده که تنها در روی کاغذ و اسناد و مدارک باقیمانده وجود دارد و یک جمعبندی و گردآوری برای آنها به شکل علمی و اصولی صورت نگرفته و این موضوع نیاز به کار و تلاش بسیار دارد.
رسانهها میتوانند دوشادوش محقق و پژوهشگر حرکت کنند و در انعکاس به موقع اخبار و کارهای پژوهشی نقشآفرینی کنند؛ رسانه خود باید جستجوگر باشد و خیلی از وقایع را از دل تاریخ بیرون بکشد و از کارشناس مربوطه مسائل را پیگیری کند. چیزی که در همدان ضعیف عمل میشود.
از اطلاعاتی که دادید سپارسگزارم، اگر صحبت پایانی دارید میشنویم.
مومن: معتقد هستم که کار پژوهشی باید از حالت سنتی و بومی خارج شود و به شکل کلاسیک و علمی انجام شود. بنیاد همدانشناسی میتواند یک اتفاق خوب و موثری باشد به شرطی که تمام زوایای مختلف این شهر از نظر تاریخ و فرهنگ مورد بررسی قرار گیرد و همه افراد خود را در بازخوانی گنجینههای تاریخی این شهر دخیل بدانند.
شهر همدان از همه جهات چون آثار، ابنیه، فرهنگ و تاریخ بسیار غنیتر از برخی شهرهای ایران است. واقعه ۳۰ مهر در یک روز اتفاق افتاد اما آنقدر بکر و تازه بود که تبدیل به کتاب ۳۰۰ صفحهای شد، آنقدر در دل این شهر از این وقایع مهم و مغفول مانده وجود دارد که نیازمند پژوهش و بررسی و مستندسازی است.
——————
الهام شهابی